
می خواهی بروی؟
بهانه می خواهی؟
بگذار من بهانه را دستت دهم
برو...
هرکس پرسید چرا؟
بگو لجوج بود!
همیشه سر سختانه عاشقم بود
بگو فریاد میزد!
همه جا فریاد میزد که مرا می خواهد
بگو دروغ می گفت!
میگفت هرگز ناراحتم نکردی
بگو درگیر بود!
همیشه درگیر افسون نگاهم بود
بگو بی احساس بود!
به همه ی فریادها، توهین ها و اخم هایم فقط لبخند میزد
بگو او نخواست!
نخواست کسی جز من در دلش خانه کند...
